به گزارش خبرآوران غلامرضا پاکدل طی یادداشتی با اشاره به نحوه جذب نیرو در شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران و وجود برخی اعمال فشارها نوشت:
ناگفته و نقد ششم
اهالی محترم رسانه و مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و حومه
با سلام و دعای خیر،
در پی ناگفته ها و نقدهای اینجانب که تاکنون شش نقد پیرامون دفاع از حق و حقوق کارکنان نفت، انتصابات و شایسته سالاری، طرحها و پروژه های عمرانی، نحوه به کارگیری خودروهای استجاری، نحوه واگذاری منازل سازمانی ، مغازه های شرکت نفت، بعلاوه موارد مختلف دیگری از جمله ورزش خصوصاً ورزشهای قهرمانی و بالاخص فوتبال، جایگاه واقعی بسیج و ایثارگران، سعی در قهرمان نشان دادن رفوزه ها در قضیه اندوه بار سقوط هواپیمای تهران/ یاسوچ، توجه به نخبه ها یا به عبارتی نخبه پروری، شفافیت و یکرویی با مردم، عدم حضور در زمانهای حساس و حیاتی درمجلس، سیاست بدون خشونت، برخورد با منتقدین و مسدود سازی در فضای مجازی و نیز مطالب و پاسخهای متقابلی در خصوص آنها، منتشر شده اند. ناگفته و نقد هفتم به موضوع “جذب نیروهای پیمانکاری”، اختصاص می یابد. هر چند بنده علاقه مند بودم که پس از نقد هر موضوع، بحث و تبادل نظر و چنانچه پاسخی باشد پیرامون همان موضوع انجام شود ولی در اکثر موارد، مخاطبین و خصوصاً طرفداران نماینده محترم، به سراغ موضوع جذب می رفتند و ایرادهایی به جذب نیرو در زمان بنده می گرفتند و لذا بالاجبار زوایای از موضوع جذب روشن می شد، منجلمه نامه مورخ ۱۵/۳/۹۷ اینجانب که در سایتها منتشر گردید. (پیوست شماره یک ) و متاسفانه از سوی نماینده محترم و افراد ذیربط بدون پاسخ باقی ماند. عدم ورود به اصل موضوع نقدهای مطرح شده و ورود به موضوع جذب از سوی مدعیان پاسخگویی، می توانست به دودلیل باشد. یکی اینکه ایرادات و استدلالات مطرح شده در نقدها را پذیرفته بودند و دفاعی از آنها نداشتند و عملکرد و نقد اینجانب را درخصوص آن موضوعات قبول داشته اند و دیگر اینکه موضوع جذب آنقدر اهمیت داشت که به هر شکل به آن ورود می شد. بنده ضمن پاسخگویی در حد وسع و شرایط، در برخی از پاسخها و نوشته هایم، عرض می کردم که موضوع جذب نیرو تحت عنوان یک ناگفته و نقد جداگانه، به بحث گذاشته خواهد شد.
امروز شفاف خدمت مردم شریف عرض می کنم که پس از رفتن اینجانب ار گچساران، در کمال بی انصافی شروع به جمع آوری مستندات و گاهاً مستند سازی نمودند تااینکه از اوایل سال ۱۳۹۴ بدون اطلاع بنده، براساس گزارشات متعدد، ازسازمان بازرسی خواسته شد که درخصوص موضوع جذب ورود نماید و پس از ورود بازرسی، در کمال بی انصافی بسیاری از مسئولین دست نشانده نماینده محترم، بدون توجه به مستندات و عِرق سازمانی، در خدمت مخالفین اینجانب قرار گرفتند و متاسفانه تا جایی که امکان داشت علیه بنده به بازرسان گزارش دادند تا آنجایی که حتی مستندات و مجوزهای اخذ شده توسط اینجانب را به بازرسان تحویل ندادند ( غافل از اینکه خود در چاهی که می کَنند، خواهند افتاد ). بالاخره زمانی بنده در جریان قرار گرفتم که فرم اخذ توضیح برایم ارسال گردید. به هر حال به مصداق “عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد”، پرونده جامعی تشکیل و از طریق سازمان بازرسی به دادسرا ارجاع و اینجانب و مدیران عاملِ بعد از بنده و چند تن دیگر از همکاران، به دلیل انعقاد قراردادهای حجمی و نداشتن مجوزمهندسی ساختار و بهره وری، تحت بازجویی و رسیدگی مفصل در مراحل مختلف قرار گرفتیم که از آنجائیکه فقط بنده براساس مجوز هیأت مدیره و همچنین مجوز مهندسی ساختارو بهره وری عمل کرده بودم، از هر گونه بزه یا تخلفی تبرئه شدم ( رأی نهایی پیوست می باشد. پیوست شماره دو ). لذا علت اینکه ناگفته و نقد مربوط به جذب را به تأخیر می انداختم به این دلیل بود که منتظر نتبجه نهایی رأی دادگاه بودم، که خدا را شکر همانگونه که همواره ادعا می کردم و ایمان به صحت عملکرد خود و همکارانم داشتم، پس از طی مراحل مختلف قضایی در شعبه بازپرسی، دادگاه و دادگاه تجدید نظر، فقط بر عملکرد اینجانب صحه گذاشته شد. بنابراین اکنون با سربلندی در پیشگاه خداوند و مردم شریف به ناگفته و نقد ششم در خصوص جذب نیرو، به شرح زیر می پردازم.
۱٫ دوران مدیرعاملی اینجانب از تاریخ بیست و دوم اردیبهشت هشتاد و نه لغایت هفتم اردیبهشت نود و دو می باشد. لذا مسئولیت هر گونه جذب قبل و بعد از این تاریخ متوجه اینجانب نخواهد بود. بدیهی است تا قبل از این تاریخ بنده نیز مانند سایر مدیران، رؤسا، کارکنان یا شهروندان برای بکارگیری کسانی که انتظار و مراجعه داشتند، بایستی از مدیر ان عاملِ وقت خواهش می کردم تا در صورت امکان با آنها همکاری نمایند و در چارچوبی که حاکم بود، عمل می کردم.
۲٫ اینجانب فقط به دلیل دلسوزی و نگرانی برای حق و حقوق کسانی که دوست و آشنایی نداشتند، در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج که به عنوان مدیرعملیات انجام وظیفه می نمودم، پیش بینی کردم که معضل بیکاری به شدت رو به افزایش است و متقاضی کارهای پیمانکاری که تا آن تاریخ حتی بعضی ها تمایل نشان نمی دادند (به عنوان مثال در همان سالها راننده پایه یک را باید با خواهش و تمنا به عنوان پیمانکاری در شرکت نفت، نگه می داشتند)، در آینده مورد تقاضای قاطبه بیکاران خواهد بود، به همین دلیل اولین نامه را مبنی بر ضرورت توجه به مقوله حذب و رعایت عدالت به همراه یک دستورالعمل مقدماتی به مدیرعامل وقت تقدیم نمودم. ( پیوست شماره سه ).
۳٫ به محض انتصاب اینجانب به عنوان سرپرست شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران تعداد مجوزهای مهندسی ساختار و بهره وری با تعداد نیروهای موجود مقایسه و طی گزارشی به هیأت مدیره منعکس و مجوز نیروهای مازاد اخذ گردید (پیوست شماره چهار) و سپس نیز به گونه ای عمل شد که همواره تعداد نیروهای مشغول به کار مطابق مجوزهای مهندسی ساختارو بهره وری باشد تا زمانیکه دستور وزیر مبنی بر عدم اضافه کردن نیرو به قراردادهای نیروی انسانی واصل گردید. از آن تاریخ با توجه به اینکه تعداد نیروهای شاغل با تعداد مجوز ساختار برابر بود و ازطرفی در مقابل مجوزهای مهندسی ساختار که جهت انجام تقاضا و کارهای جدید ارائه می شد امکان جذب نیرو نبود، به همین دلیل موضوع به هیأت مدیره منعکس و هیأت مدیره با جبران کمبو دها به صورت قرارداد حجمی موافقت کرد ( پیوست شماره پنج ). بر همین اساس کمبود نیروها به نسبت مجوزها دقیقاً محاسبه و سپس به همان تعدادِ کمبود، نسبت به انعقاد سه قرارداد حجمی اقدام شد که متأسفانه هم نماینده محترم و هم برخی از ایادی ایشان در نفت، نتوانستند متوجه این موضوع شوند و بدون توجه به مکاتبات و مجوزها، بارها قراردادهای حجمی را غیر قانونی و بدون مجوز اعلام کردند در حالیکه چنین نبود و خوشبختانه در فرایند بازرسی و دادگاه صحت آنها تایید شد.
۴٫ به منظور ساماندهی و رعایت حداکثری عدالت، کمیته جذب از میان کارشناسان شرکت نفت تشکیل و چنانچه نیاز به نیرو بود ضمن لحاظ نمودن دستورات مقامات از جمله وزیرو معاون ایشان و موارد دیگر، به ادارات کار و امور اجتماعی شهرستان گچساران و سایر شهرستان ها و بخشهای ذیربط حسب مورد مانند دیلم، گناوه، بهبهان، وحدیته زیدون و همچنین بنیاد شهید و امور ایثارگران یه منظور رعایت سهمیه قانونی این قشر معزز، اعلام نیاز می شد تا چند برابر نیاز نیروی با شرایط و تخصص مورد نیاز معرفی می کردند ( پیوست های شماره شش و هفت بعنوان نمونه) و سپس نسبت به برگزاری آزمون و اعلام پذیرفته شدگان به ادارات کار یاد شده اقدام می گردید. ( پیوست شماره هشت). به این ترتیب علی رغم اینکه قانون مشخص و واضحی برای جذب نیروهای پیمانکاری نبود ولی نهایتِ سعی و تلاش به عمل می آمد تا با ضابطه اقدام شود و رابطه به حداقل ممکن برسد. به همین دلیل باید گفت هر چند برقراری عدالتِ صددرصد بسیار سخت و شاید حالت ایده¬آل باشد ولی با ضِرس قاطع می توان گفت که روز به روز ضابطه بیشتر حاکم می شد تا جاییکه در همان شرکتی که در سالِ قبل از انتصاب بنده دریک روز، بدون هرگونه ضابطه ای سیصد نفر بکار گرفته شده بودند و باعث اعتراض بی سابقه مردم گردیده و تقریباً شهر به آشوب کشیده شده بود، ظرف مدت کمتر از سه سال، با ساماندهی و اعمال مقررات و ضوابط قریب به هفتاد درصد نیروهای جذب شده تا آن زمان براساس ضوابط و دستورالعمل¬هایی جذب شدند که مستندات آنها شامل نامه به ادارات کار و امور اجتماعی و یا بیناد شهید، نتایج آزمون ، معرفی افراد پذیرفته شده به اداره کار و امور اجتماعی و سپس جذب آنها موجود می¬باشد و این فرایند رو به بهبودی بود به گونه ای که در صورت استمرار کار آن مجموعه تا یکسال بعد قطعا به سمت صدر در صد سوق پیدا می کرد. انتظار می رفت که نماینده محترم بر این روشها اصرار می ورزید و آنها را بهبود می داد که شاهد افزایش جذب بیش از هفتاد درصد براساس ضابطه می بودیم ولی متاسفانه نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه هفتاد درصد به صفر درصد تقلیل داده شده و در این چند سال، اکثر قریب به تمامِ جذبها کاملاً سلیقه ای و بدون ضابطه و به عبارت رایج، با پارتی بازی انجام گردید و لذا از آن نامه ها به اداره کار و معرفی و آزمون خبری نبود. (به عنوان نمونه همین صدو چهل نفر اخیر) و جالبتر اینکه حاضر به پاسخگویی و شفاف سازی هم نبوده بلکه هر بار باشِگردی از پاسخ به سؤال خبرنگاران و مردم طفره رفته تا موضوع کهنه شده و به فراموشی سپرده شود و اگر کسی پیگیر این موضوع بوده و آنرا تکرار نماید از سوی دوستان وطرفدارانشان به کینه ای بودن متهم می شود. اخیراً هم که انتشار لیست سیصد نفری در فضای مجازی که حکایت از جذبِ بی ضابطه و حتی جذب چند نفر از یک خانواده دارد و با وجود اینکه بعضی ها هم از قلم افتاده اند، دیگر پرده از خیلی چیزها برداشته است تا جای هیچ گونه دفاعی نباشد. هر چند می گویند بعضی موارد صحت ندارد ولی به همان تعداد و حتی بیشتر هم هست که از قلم افتاده اند. پس کلیت آن درست است و جای بسی تأسف است وشاید بدون این نقد بنده هم مردم به خیلی چیزها رسیده باشند.
۵٫ بلافاصله بعد از انتصاب بنده، از همکاران بخش اطلاعات و فناوری خواسته شد تا برنامه ای نوشتند که اسامی کلیه نفرات پیمانکاری و حتی نیروهای فصلی و موقت با مشخصات در آن ثبت شدند، بگونه ائیکه مشخص بود از یک خانواده چند برادر و خواهر جذب شده اند، یا در چه تاریخ هایی چه افرادی و به چه روشی جذب شده اند. به این ترتیب اِشراف کامل بوجود آمد تا افرادی که به هر دلیل زرنگتر هستند، نتوانند امتیازات بیشتری بگیرند.
۶٫ با حضور اعضای شورای تامین و نماینده وقت مردم در مجلس شورای اسلامی، جلسه ای برگزار وضمن شفاف تر کردن روش جذب، مقرر گردید که از هر خانواده حداکثریک نفر بعنوان پیمانکاری در شرکت نفت، مشغول شود. ( پیوست شماره نه ). استدلال این بود که در استخدامهای رسمی برای هر تخصص آزمون برگزار شده و فراخوان عمومی در کل کشور صورت می¬پذیرد ولی جذب نیروی پیمانکاری بیشتربرای انجام کارهای یدی و کارگری بوده و در حد منطقهای انجام می گرفت لذا نظر بر این بود که این امتیاز حتی الامکان نصیب همه خانواده های شهرستانهای گچساران و باشت شود. بر این اساس پس از تقاضای نیرو از اداره کار،بررسی انجام می شد و اسامی افرادی که قبلاً برادر یا خواهری از آنها به صورت پیمانکاری جذب شده بودند به اداره کار عودت داده می شد تا به جای آنها افراد دیگری معرفی نماید. که متأسفانه این مهم بنابه اصرار شخص نماینده و دستور ایشان به فرماندار وقت آنهم به دلیل تقاضای ایشان برای جذب فرزند دوم یکی از لیدرهایشان، کن لم یکن تلقی گردید( پیوست شماره ده ) که متأسفانه به این مهم توجه نشد که هدف این بود دو برادر در شرکت بکار گرفته نشوند نه در هیچ اراده دیگر! و این شد که جذب چند خواهر و برادر ازیک خانواده بصورت پیمانکاری در نفت همچنان ادامه دارد ولی از یک خانواده با شش فرزند تحصیلکرده بیکارممکن است یک نفر هم شاغل نباشد در حالیکه حدود چهل هزار خانوادر در شهرستانهای گچساران و باشت وجود دارند یعنی تا چهل هزار نیروی پیمانکاری به کار گیری شوند ازهر خانوار یک نفر مشغول خواهند شد ولی اکنون که حدود چهار هزار نفر نیرو مشغول به کارند بسیاری از خانواده ها بیش از یک فرزند مشغول به کار دارند.
۷٫ متأسفانه نماینده محترم در آن زمان مانند سایر مدت نمایندگی دست به اقدامات عجیبی در جهت عوام فریبی می زدند. بعنوان مثال نامه می نوشتند ودر اختیار سایتها نیز قرار می دادند که جذب نیرو باید بر اساس ضابطه باشد ( پیوست شماره یازده ) ولی بلافاصله خودشان نفرات خاص را سفارش می کردند ویا حتی از وزیر برایشان دستور خاص و خلاف ضابطه می گرفتند ( پیوستهای شماره دوازده ). یعنی شخصاً به آن نامه اعتقادی نداشتند و آن را برای فریب مردم می نوشتند و به این ترتیب سعی در حذفِ ضوابط داشتند تا بتوانند به حواریونشان بهتر برسند،که البته اینجانب تا آخرین حد ممکن مقابل ایشان ایستادگی کردم.
۸٫ نیروهای پیمانکاری شرکت به سه شکل نیروی قراردادهای نیروی انسانی، نیروهای حجمی و نیروهای موقت یا روزمزد بودند که در آن زمان تعداد نیروی قراردادهای نیروی انسانی ۳۴۳۱ نفر، حجمی ۲۷۱ نفر و نیروهای موقت ۵۰ نفر بودند. ولی آقایان برای جذب بکارگیری دوستان و آشنایان و فرزندان لیدرهایشان فکر کردند نیروهای حجمی نیاز به مجوز ندارند لذا بدون حساب و کتاب، این نیروها را افزایش دادند که متأسفانه بعدها در محکمه، دفاعی برای افزایش آنها نداشتند و از طرفی در نیمه دوم سال ۹۴ در زمان تبلیغات برای جلب اراء، تعداد زیادی را تحت عنوان نیروهای موقتِ حراست جذب نمودند به طوریکه تعداد نیروهای موقت از ۵۰ نفر به بیش از ۲۵۰ نفر افزایش یافت و پس از پایان انتخابات ناچاراً تعداد زیادی نیرو اخراج شدند که به نیروهای اخراجی نفت معروف شدند و وقتی این نیروها تجمع می کردند، متاسفانه نماینده محترم، این نیروها را به نیروهای حجمی زمان اینجانب ربط می داده و می خواست با وصل کردن آنها به آن نیروها مجوزشان را بگیرند تا جائیکه در نهایت بی انصافی نامه مورخ ۱۲ مهر۱۳۹۵ را نوشتند ( پیوست شماره سیزده)که در آن به نیروهای اخراجی اشاره کرده و تعداد نیروی بلاتکلیف را ۴۵۸ نفرعنوان می کند و تقاضای مجوز جذب از وزیر محترم نفت می کند و در نهایت تعجب و کاملاً کذب، در انتهای نامه می نویسند: “لازم بذکر است سابقه بکار گیری نیروهای مذکور به سالهای ۹۱-۱۳۹۰ برگشته . . . ! ! !”
حال جای این سوال باقی است که آقای نماینده تا کی می خواهند تیشه به ریشه بچه های منطقه بزنند؟ به راستی آیا ازمیان نیروهای اخراجی یا همان ۱۴۰ نفری که بعد از مجوز وزیر بر اساس نامه فوق به کار برگشت شدند، یک نفر از کسانی که در سالهای ۹۰ و ۹۱ جذب شدند وجود داشتند؟ البته که نه! ! پس چرا حاضرند برای تخریب اینجانب دروغ به آن بزرگی را بگویند؟ جای بسی تأسف است.
به هر حال بعد از اینجانب نه از معرفی از اداره کار، نه از آزمون، نه از رعایت خانواده ای یک نفر، نه هیچ ضابطه و اصولی خبری نیست. قضاوت بماند با مردم فهیم. امیدوارم توانسته باشم قضیه جذب را برای همشهریانم در حد توان شفاف کرده باشم و از این پس پاسخ به هر سوالی را در این خصوص، به این مرقومه ارجاع می دهم.
برای دیدن اسناد منتشر شده توسط غلامرضاپاکدل میرعامل اسبق نفت و گاز گچساران لینک زیر را باز کنید:
خدا میداند که دکتر پاکدل شایستگی نمایندگی این استان هست چرا که انقدر با ادبیات زیبا ومستندات قوی وصبر وحوصله خاص تمام مقوله های استخدام فله ای تاجگردون را بر ملا کرد ونشان داد انسان توانمندی ست به امید روزی که نام زیبنده ایشان را در بهارستان بعنوان وکیل با صداقت وبدون هیا هو وکلک وحقه ببینیم ،حق نگهدارت دکتر پاکدل
غزل گفتی و در سفتی. احسنت مهندس عااااالی بود عالی
مردم در این چند سال جز پارتی بازی و تبعیض ندیدند. خدایی مدیر شایسته و باتدبیری بودی مهندس پاکدل. هر کجا هستی موفق باشی
الان ضابطه مرده. ضابطه را تو این چند سال اخیر زنده زنده سر بریدن. امیدوارم خودت برگردی مهندس کاردان
مرد فقط خودتی مهندس پاکدل.
عجیب شعار و عمل نماینده ما متضاد هستن. حرف های عالی کارهای بی ارزش
رحمت به شیر پاکی که خوردی مهندس پاکدل
بازهم خبر اوران و کامنت های موافق پاکدل خخخخخخخ
اخ سی گپ گپو
با سلام
شما که از آقای تاجگردون ایراد میگیرید برا استخدام فله ای شرکت نفت،یادتون هست سال ۹۱ چطوری حق یکی مثل من که هم در امتحان وهم در گزینش قبول شدم رو خوردید و فکر میکنید ما این کارت رو فراموش میکنیم مطمئن باش همونطور که زندگی یه جوونی مثل من رو نابود کردی آه وناله مادر مریض من نابودتون میکنه،مگه ما بیسواد هستیم که فریب این حقه بازی های سیاسی شما رو بخوریم من حاضرم با تاجگردون به جهنم بروم ولی با امثال شما به بهشت هم نروم چون در حدی نیستین که با تاجگردون قابل قیاس باشین
در جواب مهدی
آقای تاجگردون هم گفت با روحانی میرم جهنم که حالا میبینید
مردم گچساران و باشت به چه فلاکت و بدبختی دچار شدن و
هر روز ی جوونی داره خودکشی میکنه و همه پدرا و مادرا شرمنده
فرزندانشون شدن
بخدا من جای شما خجالت میکشم و عرق شرم بر پیشانیم جاری شده، باید بحال همچون مردمی گریست با داشتن همچین نماینده ای
در جواب غریبه و های و مهدی، کاش متن و مستندات را میخواندید. عزیزم، دیگه از این واضحتر که ضابطه بوده و حالا همش پارتی باز یه. شما مهدی، معلومه تو امتحان تئوری که سه برابر نیاز معرفی کردن قبول شدی تو مصاحبه هم رد شدی، این که عینه عدالته، حالا پیچوندیش میگی تو گزینش، گزینش نداریم تو مصاحبه رد شدی. حالا میخوای با تاج برای جهنم برو. فعلا که گچساران و باشت را برا همه جهنم کرده بجز فامیلش. شما اگه یه جو انصاف داشتید بعد از این نقد دیگه یه کامنت نگذاشتید.
ایاخودتان درمنطقه ای که زندگی میکنید همان لیشترانصاف رورعایت کردیدازروستای خودتون اسلام ابادبیش از۱۰۰نفرگرفتیداماازروستاهای دیگربه تعدادانگشت انهم به خاطرجذب ارامردم به نفع نمایندهِ منتخب خودتان جناب حسینی کوعدالت شماحق فرزندان لیشترروباتوجه به اینکه یک منطقه نفت خیزواستخدام بایدبه نسبت قابل قبول درجذب ازکل منطقه باشه به سودروستای خودتون وبستگانتون دربیرون ازاستان مصادره نمودیدحال دم ازشفاف سازی میزنید
زنده باد پاکدل نترس
مهندس جان آب و بریز جایی که داره میسوزه ……..هرکس بد مابه خلق گوید /ماچهره دل نمیخراشیم …….ماخوبی او به خلق گوییم /تا هردو دروغ گفته باشیم ………زنده باد تاج پاینده باد میرشکار
آقای پاکدل خودت کم کهره نخوردی؟چه بخاطر یه مهمونی ویه کهره جلوی شما سربریدن چه کارها که نکردی ؟؟پاکدل عزیز تویکی از عدالت حرف نزن اون موقع که ریئس بودی باید هفت خوان رستم رد میشدی تا شما راببینن حال چه شده دلسوز جوانان وشهر شدی واقعا حال داری داستان تخیلی مینویسی&&گوشت کهره خوردی انرژی داری && عموجان ول کن هی میگردی فکر میکنی فلانی فلان کاروکرد &&خودت جواب سلام یه کارگر بدبختو نمیدادی حالا دلسوز شدی
یه روستایی هست مردمش معروف هستن به گپ گپو زدن یه وقت فکر نکنی روستای پاکدل را میگم ها
فایده نداره مهندس جان تا موقع بازنشستگی باید بدون پست و بیکار توی یه اتاق بمونی و به عظمت تاجگردون فکر کنی
والا کسی که اینهمه انشا را وقت نداره بخونه ولی نشون میده از موقع ای که پاکدل اخراج شده شروع کرده به نوشتن تا حالا.بیکاری هم بد دردیه
در پاسخ به امینی برق:بی تربیت. متن به این مستندی چی کامنت میاری. آب را بریزی تو دهنت تا تمیز بشه. شما رسوا شدید. با اون لیستی که اومده بیرون و این مستندات باید از شهر فرار کنید. خیلی پررویی که هنوز خفه خون نگرفتید.
جناب پاک دل نام خانوادگی عوض کردی و رو کار گذاشتی با این کار اسالت خودت را عوض کردی حتما نفعی تو شرکت دیدی که اینجور میسوزی
درجواب شماکه برعلیه دکترپاکدل کامنت گذاشتیدبایدبگم اولاخودت بی اصالتی وثانیابیسواداصالت اینجوری نوشته میشه نه اسالت
واقعااگه تاجگردون تونست یه بیانیه اون هم باسندومدرک وحقیقت ودورازهرشائبه ای برعلیه دکترپاکدل بنویسه اون موقع طرفداراش بیان حرف بزنن من خودم بیکارم وسخت به کاراحتیاج دارم اماتواین چندسال بهم ثابت شده که دکترپاکدل ازلحاظ مدیریت وروراستی ودلسوزی ووجدان کاری ودل وجرات داشتن ودفاع ازحقوق مردم وخاکی بودن و…حرف اول رادرمیان مردم شهرستان وحتی استان میزندویکی ازخصوصیات اخلاقی ایشان چه درزمانی که درشرکت نفت گچساران وپارس جنوبی مشغول بوده وچه حالا که معاون مدیرتلفیقی شرکت ملی نفت ایران میباشداین است که تحت هرشرایطی جواب تلفن مردم رااعم ازعادی وخاص وفقیروثروتمندوزن ومردوکوچک وبزرگ رامیدهدکه این نوعی احترام به دیگران تلقی میشودومتاسفانه این نوع رفتارراازآقای تاجگردون وخیلی افراددیگرشاهدنیستیم ومن بااجازه دکترپاکدل میخواهم به اولقب سقراط زمانه رابدهم کسانی که منطق وفلسفه خوانده اندسقراط رامیشناسندکه چطوربامنطق ودرک وشعوربالاوسندومدرک برعلیه سوفسطائیان که درظاهرحرف راست میزدندودرباطن دروغ میگفتندبرخاست ودرجواب آقای امینی هم بایدبگم تاج گردون برای شماوامثال شمامیرشکاره وبرای مابهترین لقبی که بانهایت احترام بشه بهش دادلقب عمروعاص زمانه هستش درپایان امیدوارم که زودترشرایط مملکت ماازلحاظ افتصادی بهتربشه که البته باوجودمدیران وروسای نالایق ومنفعت طلب بعیدمیدانم وخداکندشرایط برای افراددلسوزمردم مث دکتر پاکدل وافرادشبیه ایشان (البته ازنظربنده وخیلیهای دیگه ایشان بی نظیرند)مهیابشودان شاالله
احسنت به این قلم. درود به این ادبیات. آفرین به این روشنگری. مرحبا به این مستندگویی
شیر مادرت حلالت
ما که به شجاعتت مینازیم همه حرف مفت زنان خودشان میدانند که دیگه همه چی برای مردم روشن شده
پاکدل از این میسوزه که تاجگردون اخراجش کرد و الان یه کارمند ساده شرکت نفت هست
درود برمهندس پاکدل این هم ازناگفته های استخدام ها.متاسفانه طرفداران نماینده وخود او همه نقدهای مهندس پاکدل رارهاکرده بودند ومساله استخدام را پیش میکشیدند،ببینم از این پس وبا این همه مدرک میخوان چی بگن.
معلومه کومردمی گپ گپوین خب دیه عاقبت همنشینی باشهرلرنشین ای دردسرل داره
درجواب کسی که میگه دکترپاکدل بیکارشده درحال حاضرایشون معاون مدیرتلفیقی شرکت ملی نفت ایرانه وهمه میدانندباهمه این تفاسیردکترپاکدل به کوری چشم حسودمحبوب ترازتاجگردونه
درجواب آقای های بایدبگم که گفتی ازروستاهای دیگه انگشت شمارگذاشته سرکاربایدبگم اولااینجوری نبوده اگه هم بوده خوب کاری کرده چون خیلی ازاونایی که ازروستاهای دیگه گذاشته سرکاردردوره های بعدی افتادندباتاجگردون وبه دکترپاکدل خیانت کردندوبه عبارتی نمک خوردندونمکدان شکستند
جناب آقای پاکدل مدیری مدبر با ایمان ….است اما اگر مهندس پاکدل و اصولگرایان فکری نکنند که به وحدت و اجماع این دوره برسند پیش خدا ظلمشان بیشتر از نماینده است وسلام
دوست عزیز اگه تونشتی بگی مدیر تلفیقی یعنی چی تا ما هم قبول کنیم پاکدل معاونشه برادر من توی شرکت نفت به راننده میگن مدیریت تلفیقی مقصد یعنی یه پیت کوچیک یه اسم به این بزرگی داره و شما هم دلت به این پست خوش باشه ماهم دلمون به این خوشه که تاجگردون پاکدل را اخراج و بیکار کرد
آقای پاکدل عزیز جنابعالی،ب خود من ک برای کار خدمتتون اومدم گفتی آقای محمدی من اگه بخوام نیرو بگیرم ایقد لیشتر بیکار داره ک نوبت تو نمیشه